عید

عید آمد و باز هم باز 

عید آنان که همه کیش  

همه خویش را  

آرزو دارند ، جیب پر پول  

اما چه سود

آرزوی ما همچنان پیشاپیش  

خوشبختی و خورسندی است   

عید ما ، عید پول و درهم نیست 

عید ما ، عید شادباش است  

عید ما ، آزادی است  

عید ما ، ایران است  

عید ما ، سرسبزی است   

با آرزوی شادباش برای همه هموطنان عزیز  

این عید باستانی را با بیش از 3000 سال قدمت به همگی تبریک عرض می کنم

دسترنج عشق

آه از این جان افزا 

آه از این درد درون بی پایان 

آه از این عشق جان سوزم 

خدایا چون عاشقم ، دیوانه ام 

یا که چون دیوانه ام ، عاشقم من 

چرا هر کس آید 

دمی عاشقش باشم  

چرا هر که عاشقش باشم  

مرا بیازارد  

خدایا  

ای خدا  

ای که از عالم پریشانی 

پریشانم  

تو آرامش عطا فرما 

چرا عشقی که من دارم 

همه روز قلبم به درد آرد 

خدایا یا مرنجانم 

یا برسانم 

الا ای ... من  

مگر من بدی کردم 

تو ای ... من  

مگر تو بدی کردی 

چرا باید بسوزم  

بگو تو  

مگر این است دسترنج عشق 

تلخ و شیرین

طنز تلخت
تلخ طنزت
تلخ دیدار
تلخ از یار
تلخی سیب خراب
تلخی من از من است
شادی من از تو
شاد من را تلخی ذاتی فزون کرد

ایمانه ی ایمان

ایمانه ام ایمان شود
پروانه ام شیدا شود
شمع منم
پروانه محفل یار منم
شیدا منم
ایمان تویی
ایمانه تویی
شیفته بال عشاق ایشان منم
بیراهه مرم من
در راه شنو از من
ز درگاهت ای خدای
تقاضا دارمت
بیهوده مسوزان من شمع را
بیهوده مپوسان بال پرواز را
پیش نرو
خویش نرو
بیش بیا
کیش بیا
هم کیش من
آئین من
ایمان من
ایمانه را بیهود مکن

ارزش و شیدایی

در دمی ارزشت را سنجیدم
بدیدم ارزشت ز یاقوت کبود افزونی دارد
بدیدم چشمان سیاهت را
ببافتم موی کمانت را
ببوسم پیشانی بلندت را
بخواهم نازت را
بدیدم رازت را
شنیدم آه ت را
ندیدم خوابت را
کشیدم آهی از دل
خدایا فزونی کن عمرش را
از ادب ، آداب او محشر بود
از اذل آمار او شبدر بود
گر دمی ، در دمش ، دم ز حوایی حوا زنم
دم ز مردانگی آدم زنم
گر ، به سیبی نازش کشم
دوزخ ملک سلیمان را خرم
گر شود نازم کشد
نازش کنم ، بوسه از لبان زیبایش کنم