خانه عناوین مطالب تماس با من

ناگفته ها

ناگفته ها

روزانه‌ها

همه
  • شاعر جوان
  • موسسه تعالی شناخت

دسته‌ها

  • پاورقی 1
  • شعر 10

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • عید
  • دسترنج عشق
  • تلخ و شیرین
  • ایمانه ی ایمان
  • ارزش و شیدایی
  • سیب و حوا
  • سیگار
  • کعبه و دل
  • نفس
  • دل
  • درب
  • حوس
  • همراه
  • شدن ، بودن ، وجود و دوباره بودن به شدن را تجربه کنید

بایگانی

  • اسفند 1389 1
  • دی 1389 7
  • آذر 1389 4
  • شهریور 1389 2

آمار : 2776 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • عید شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 20:00
    عید آمد و باز هم باز عید آنان که همه کیش همه خویش را آرزو دارند ، جیب پر پول اما چه سود آرزوی ما همچنان پیشاپیش خوشبختی و خورسندی است عید ما ، عید پول و درهم نیست عید ما ، عید شادباش است عید ما ، آزادی است عید ما ، ایران است عید ما ، سرسبزی است با آرزوی شادباش برای همه هموطنان عزیز این عید باستانی را با بیش از 3000...
  • دسترنج عشق چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 00:55
    آه از این جان افزا آه از این درد درون بی پایان آه از این عشق جان سوزم خدایا چون عاشقم ، دیوانه ام یا که چون دیوانه ام ، عاشقم من چرا هر کس آید دمی عاشقش باشم چرا هر که عاشقش باشم مرا بیازارد خدایا ای خدا ای که از عالم پریشانی پریشانم تو آرامش عطا فرما چرا عشقی که من دارم همه روز قلبم به درد آرد خدایا یا مرنجانم یا...
  • تلخ و شیرین دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 06:26
    طنز تلخت تلخ طنزت تلخ دیدار تلخ از یار تلخی سیب خراب تلخی من از من است شادی من از تو شاد من را تلخی ذاتی فزون کرد
  • ایمانه ی ایمان دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 05:45
    ایمانه ام ایمان شود پروانه ام شیدا شود شمع منم پروانه محفل یار منم شیدا منم ایمان تویی ایمانه تویی شیفته بال عشاق ایشان منم بیراهه مرم من در راه شنو از من ز درگاهت ای خدای تقاضا دارمت بیهوده مسوزان من شمع را بیهوده مپوسان بال پرواز را پیش نرو خویش نرو بیش بیا کیش بیا هم کیش من آئین من ایمان من ایمانه را بیهود مکن
  • ارزش و شیدایی دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 05:35
    در دمی ارزشت را سنجیدم بدیدم ارزشت ز یاقوت کبود افزونی دارد بدیدم چشمان سیاهت را ببافتم موی کمانت را ببوسم پیشانی بلندت را بخواهم نازت را بدیدم رازت را شنیدم آه ت را ندیدم خوابت را کشیدم آهی از دل خدایا فزونی کن عمرش را از ادب ، آداب او محشر بود از اذل آمار او شبدر بود گر دمی ، در دمش ، دم ز حوایی حوا زنم دم ز مردانگی...
  • سیب و حوا یکشنبه 5 دی‌ماه سال 1389 02:57
    دلت را به دلم بسپار دگر بار نگاهت را به هوای آدمی که حوایی ندارد بسپار سیبی به تو خواهم داد به سرخی لبانت به شیرینی دهانت به خوش طعمی کلامت سیب را گاز مزن سیب را پر مده خود پر بکش آدم در درون توست پر بکش در درون درونت تا که آدم بینی تا که حوا شوی
  • سیگار پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 00:09
    بوی سیگارت را دوست دارم صدای چخماق فندک ات که به گوش می رسد چهره زیبایت میان دود زیبایی خاصی به خود می گیرد خیلی دلنشین است ولی می گویم آخرین پک سیگارت را بزن
  • کعبه و دل چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 22:32
    به کعبه گفتم تو از خاکی و منم خاک چرا باید به دور تو بگردم ندا آمد : تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم این شعر از من نیست ولی چون قشنگ بود ، ترجیح دادم اینجا بنویسمش
  • نفس جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 00:43
    دردا نفسی آید و باز ناگشت گر نفسم واه شود آه تویی گر نفسم حبس شود جرم تویی گر نفسم باز شود عشق تویی گر حوسی ناز شود باز تویی
  • دل پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 22:46
    شب شد و امشب شبی است کز حال من آگه نباشد ریز و کم درحال من انگاریست در جان من احوالی است در پیش من ، درویش من ای یار من ، غم خوار من نیشم کنارت ، باز آیدت دلدار من حال منی است ، کز جان من در افت و خیزان می رود درپیش او جایم کنید ، در خویش او یارم کنید
  • درب پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 22:39
    در گوشه غم ، در دل تنهاییم در شک باز شدن در آه گر در باز شود دیده ام افزون شود دیده ات احیا شود پشت در آوای نازی می سرود پشت در لالایی خاکی سرشت پشت در همسایها بیدار شدند
  • حوس پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 22:14
    ای حوس بازان مگر بی حوسی عیبی داشت ای حوس بازان در پس هر حوسی ، شری هست ای حوس بازان گر حوست پیش آید حرفی نیست ای حوس بازان گر حوست یک بار است دگر بار حوس بهر چیست؟؟؟
  • همراه یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 20:29
    همراهم باش همراهم بمان این است آرزویم که ماندنی باشی ...
  • شدن ، بودن ، وجود و دوباره بودن به شدن را تجربه کنید یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 20:26
    میشه یا نمیشه ؟ مسئله این است اگر شد چی میشه اگر نشد چی میشه میگن خواستن ، توانستن است آره خوب راست میگن به قول پروفسور صدریا : خواست عمیق اثر انگشت خداوند در دل است . راستی اگر می خواهید با پروفسور صدریا آشنا بشین به لینک ( موسسه تعالی شناخت ) برید. فعلا